بدو چشم تو که تا زنده ام
بدو چشم تو که تا زنده ام
تو خداوندی و من بنده ام
تو خداوندی و من بنده ام
سر زلف تو گواه منست
سر زلف تو گواه منست
که من از بهر رخت زنده ام
که من از بهر رخت زنده ام
به رخ خویش بنازی چنان
به رخ خویش بنازی چنان
که من از عشق تو تا زنده ام
که من از عشق تو تا زنده ام
چه زنم خنده که در عشق تو
چه زنم خنده که در عشق تو
ز دو صد گریه بود خنده ام
ز دو صد گریه بود خنده ام